امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران: عملیات طوفان الاقصی یک تصمیم کاملاً فلسطینی بود؛ ما در جریان نبودیم/ تجاوزی از سوی حماس صورت نگرفته است/ ما هیچ نیت و برنامهای برای رسیدن به بمب هستهای نداریم/ مسئولیت تصمیماتی که انصارالله در یمن میگیرد متوجه خودشان ا
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۲۹۹۵۲
به گزارش جماران؛ متن کامل مصاحبه حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه با شبکه سی بی اس نیوز در ژنو در پی می آید:
پرسش: امروز مقامات کشور آمریکا اعلام کردند که یکی از ناوهای جنگی شان در دریای سرخ توسط یکی از پهپادهای یمنی به صورت مستقیم هدف قرار گرفته است. همان طور که می دانیم شورشیان حوثی از حمایت ایران برخوردارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پاسخ: از ابتدای این بحران ما گفتیم که به دنبال گسترش دامنه جنگ نیستیم. البته آمریکا هم بارها اعلام کرده که به دنبال گسترش دامنه جنگ نیست. اما برخلاف این اظهارات ، ما شاهد هستیم که آمریکا شدت جنگ را از طریق کمکهای گسترده خود به رژیم اسرائیل افزایش داده است. حوثیها شورشی نیستند بلکه یک بخش مهم از جامعه و نظام سیاسی کنونی کشور یمن هستند. یمن سیاست های خاص خود را دارد. آن ها در چارچوب مصالح خود تصمیم گیری و اقدام می کنند. البته آن ها به صراحت اعلام کردند که نسبت به نسل کشی در غزه بی تفاوت نخواهند بود.
پرسش: پس شما می فرمایید که ایران از حوثی ها حمایت می کند ولی مسئولیت اقدامات آن ها را نمی پذیرید؟
پاسخ: ما با همه گروه ها، احزاب و بخش ها در یمن روابط نزدیکی داریم؛ از جمله با حوثی ها و انصار الله رابطه متوازنی داریم، ولی مسئولیت تصمیماتی که حوثیها و انصار الله در یمن میگیرند و تصمیماتی که صنعا میگیرد و با شفافیت اعلام میکند متوجه خودشان است. البته ما قبلاً هشدار داده بودیم که در صورت تداوم جنایات جنگی علیه غزه و کرانه باختری گسترش دامنه جنگ اجتناب ناپذیر است.
پرسش: در مورد گروههایی که در عراق و سوریه به منافع آمریکا حمله میکنند چطور؟ آیا ایران مسئولیتی در قبال این حملات دارد؟
پاسخ: ما شفاف هستیم. زمانی که در دوره ترامپ ژنرال سلیمانی به دستور ترامپ ترور شد، ایران پایگاه آمریکایی عین الاسد را با ۱۳ موشک بالستیک نقطه زن مورد هدف قرار داد و ما آن را رسماً اعلام کرده و مسئولیت آن را پذیرفتیم. در شرایط کنونی نسل کشی و جنایت جنگی در غزه، جریان هایی در کشورهای عربی مثل سوریه و عراق در حمایت از همنوعان عرب خود تصمیماتی را میگیرند و اقدام میکنند.
پرسش: به نظر میرسد که شما میفرمایید ایران از گروههایی نظیر حوثیها یا گروههایی در عراق و سوریه حمایت میکند ولی مسئولیت اقدامات آنها را به گردن نمی گیرد؟
پاسخ: گروههایی که در عراق و سوریه علیه منافع آمریکا اقدام کردهاند، خود تصمیم گرفتهاند و بر اساس جمعبندی و تصمیمات خود اقدام کردهاند. طرف آمریکایی در روزهای گذشته پیامهایی را در این رابطه به ما داده است و ما به صراحت اعلام کردهایم که ایران هیچ گروه نیابتی در منطقه ندارد. اما در مورد این که چرا این گروهها علیه آمریکا عمل میکنند، مثلاً در عراق این کشور سال ها تحت اشغال نظامیان آمریکا بود. در دوره اشغال آمریکا بیش از یک میلیون و صد هزار عراقی کشته شدند. گروههایی برای مبارزه با داعش در عراق بسیج شدند. همین طور در سوریه برای مبارزه با داعش بسیج شدند. خوب آنها اکنون خود تصمیماتی را میگیرند و عمل میکنند. ما به صراحت به طرف آمریکایی گفتیم؛ کاخ سفید اکنون به طور علنی و آشکار در کنار رژیم اشغالگر اسرائیل قرار دارد. اکنون از تمام پایگاههای آمریکا در منطقه تسلیحات جنگی و از جمله سلاحهای ممنوعه در اختیار رژیم اسرائیل قرار میگیرد. یعنی آمریکا به طور آشکارا در جنگ علیه غزه و نسل کشی در غزه نقش دارد. البته کاخ سفید به ما پیام میدهد و میگوید که به دنبال گسترش دامنه جنگ نیست و برای ارسال کمکهای انسان دوستانه و توقف انسان دوستانه جنگ تلاش میکند اما تا این لحظه هیچ گاه آمریکا اراده خود را برای توقف جنگ نشان نداده بلکه شدت جنگ را افزایش داده است. آمریکا باید مسئولیت این امر را بپذیرد.
پرسش: آیا ایران در آمادهسازی حماس برای اجرای عملیات ۷ اکتبر نقشی داشت و از آن با خبر بود؟
پاسخ: ما در جریان این تصمیم و اقدام حماس نبودیم. این یک تصمیم کاملاً فلسطینی بود.
پرسش: آیا این درست است که رهبر جمهوری اسلامی ایران به حماس گفته است که چون حماس قبل از این اقدام ایران را مطلع نکرده است، پس ایران هم وارد جنگ نمیشود؟
پاسخ: ما حماس را یک جریان آزادی بخش در مقابل اشغالگری میدانیم. در چارچوب حقوق بینالملل وضعیتی که در رابطه با رژیم اسرائیل وجود دارد، وضعیت قدرت اشغالگر و کشور اشغال شده فلسطین است.
سرزمینهای اشغال شده قوانین خاص خود را در منطق حقوق بینالملل دارند و مردمان کشور اشغال شده طبق حقوق بینالملل میتوانند برای دفاع از خود حتی وارد جنگ مسلحانه شوند. ما مخالف کشتن زنان و کودکان در هر جای دنیا هستیم، اما اقدام حماس به عنوان یک گروه آزادیبخش فلسطینی در مقابل اشغالگری را کاملاً در چارچوب حقوق بینالملل میدانیم.
پرسش: پس میخواهید بگویید کاری که حماس انجام داد توجیه پذیر است؛ کشتن غیرنظامیان، زنان و کودکان و به گروگان گرفتن آنها؟
پاسخ: ما مخالف کشتن زنان و کودکان در هر جای دنیا هستیم. ولی فرض کنید ۱۴۰۰ نفر در سرزمینهای اشغالی فلسطین کشته شدند. متعاقباً نتانیاهو اعلام کرد که انتقام خواهیم گرفت. تا الان ۱۴۵۰۰ زن و کودک و غیرنظامی فلسطینی را در غزه و کرانه باختری کشتند. چه تناسبی در اینجا وجود دارد؟
پرسش: آیا این توجیه اقدام حماس در روز ۷ اکتبر است؟
پاسخ: حماس به عنوان یک جنبش آزادیبخش فلسطینی در مقابل اشغالگر حق دفاع مشروع دارد. حماس دهها نظامی اسرائیلی را اسیر کرده است. اما رژیم اسرائیل تا الان ۴۴۰۰ کودک را در غزه و کرانه باختری کشته است. چرا شما در مورد زنان و کودکان فلسطینی نمی ورسید و حرفی نمی زنید؟ رژیم اسرائیل ۵۰ همکار خبرنگار شما را در بمبارانها کشته است. دو طرف سکه را ببینید.
پرسش: در مورد تجاوز چطور؟ آیا تجاوز حماس به غیرنظامیان اسرائیلی توجیه پذیر است؟
پاسخ: تجاوز صورت نگرفته است. دفاع در مقابل پدیده اشغالگریست. تجاوزی که الان توسط اسرائیل در حال انجام است، چه نام دارد؟ ویران کردن ۴۰ درصد از غزه چه نام دارد؟ آیا تجاوز است یا دوستی؟ آیا آواره کردن بیش از یک میلیون نفر در شمال غزه تجاوز نامیده می شود یا خیر؟ اسرائیل یک قدرت اشغالگر است. حقوق بین الملل که اتفاقاً در خود آمریکا و غرب هم نوشته شده است، این حق را برای اتباع کشور اشغال شده قائل است که سلاح حمل کنند و از خود دفاع کنند. آنها برای جنگ با نظامیان و به اسارت درآوردن آنان رفتهاند. ما کشتن زنان و کودکان را در هیچ جا تایید نمیکنیم، ولی شما هم کشتار بیش از ۸ هزار زن و کودک فلسطینی ظرف کمتر از ۴۰ روز در غزه و کرانه را محکوم کنید.
پرسش: آیا تلویحاً اشاره میکنید که حماس با کشتن غیرنظامیان مرتکب یک اشتباه راهبردی یا اخلاقی شد؟
پاسخ: حماس از حق دفاع مشروع خود استفاده کرده تا به ۷۵ سال تجاوز و کشتار زنان و کودکان توسط رژیم اسرائیل پاسخ دهد. مثلاً وقتی آلمان به فرانسه تجاوز کرد، برداشت غرب چه بود؟ آیا برای آلمان حق دفاع مشروع قائل شدند؟ حماس حق دفاع مشروع داشته و از این حق بر اساس حقوق بینالملل استفاده کرده است. اکنون من از شما می پرسم؛ کشتن ۱۴۵۰۰ غیرنظامی ظرف مدت ۴۰ روز با چه منطقی سازگار است؟ آیا اصل تناسب در حقوق بینالملل توسط آمریکا و رژیم اسرائیل رعایت شده است؟ اصلاً آمریکا در کنار اسرائیل چه میکند؟! چرا همه پایگاه های... (خبرنگار: کار من این نیست که چیزی را توجیه کنم. من یک خبرنگار هستم. کار من پرسیدن سؤال است. پرسش: بگذارید به سؤالی که قبلا پرسیدم، برگردم. آیا این حقیقت دارد که رهبر معظم انقلاب اسلامی به حماس گفته است که چون (در مورد عملیات ۷ اکتبر) قبلا به ما اطلاع و هشدار نداده بودید، بنابراین ما وارد جنگ نمیشویم؟
پاسخ: چنین چیزی صحت ندارد.
پرسش: آیا هنوز این امکان وجود دارد که وارد جنگ شوید؟
پاسخ: ما چهار هفته قبل هشدار دادیم که اگر جنگ و نسل کشی در غزه ادامه پیدا کند، گسترش دامنه جنگ اجتناب ناپذیر است. این اتفاق اکنون در منطقه رخ داده است. این طور که شما میگویید لبنان، عراق، سوریه و یمن وارد جنگ شدهاند. این نشان میدهد که جنگ گسترش یافته است، اما این که ایران چگونه عمل خواهد کرد، ما راجع به هر موضوعی در زمان مناسب خود تصمیم گیری خواهیم کرد. ارزیابی ما این است که نیروهای مقاومت در فلسطین و در منطقه میتوانند سرنوشت این جنگ را رقم بزنند. البته ما به حمایتهای سیاسی خود از مقاومت در برابر اشغالگری ادامه میدهیم.
پرسش: آقای وزیر ، ایران چه قدر تا ساخت بمب اتمی فاصله دارد؛ سال ها، ماه ها یا هفتهها؟
پاسخ: الآن به نظرم وضعیت تفاوت کرده است. الان سؤال اصلی جامعه جهانی این است که چرا وزیر رژیم اسرائیل درخواست کرد که اسرائیل از بمب هستهای علیه ساکنان غزه استفاده کند؟ در نشست اخیر سران کشورهای اسلامی و عربی در قطعنامه پایانی بندی آمده است مبنی بر این که اسرائیل تهدیدی جدی برای صلح و امنیت است، چون هم سلاح هستهای در اختیار دارد و هم به استفاده از سلاح هستهای علیه غزه تمایل دارد. لذا اکنون در جامعه جهانی این سؤال مطرح است که چه زمانی اسرائیل باید خلع سلاح هستهای شود. تهدید اصلی آنجاست. اما برنامه هستهای ایران کاملاً صلحآمیز است. ما هیچ نیت و برنامهای برای رسیدن به بمب هستهای نداریم.
پرسش: میخواهم در مورد دوست نزدیک شما (ژنرال) قاسم سلیمانی سؤال کنم. می دانم که شما دوست بسیار نزدیک (ژنرال) قاسم سلیمانی بودید. ترور وی توسط آمریکا چه تأثیری بر روی شما داشت؟
پاسخ: سردار سلیمانی قهرمان ملی ماست. او در مبارزه با تروریسم در منطقه اقدامات فوق العادهای انجام داد. نقش بسیار بزرگی در برقراری صلح و امنیت در منطقه داشت. من باور دارم اگر تلاشهای ژنرال سلیمانی نبود و اگر تلاشهای مردم و نیروهای مسلح عراق و سوریه در مبارزه با تروریسم نبود، امروز اروپا و حتی آمریکا امنیت نداشت. او مرد بزرگ صلح و امنیت در جهان بود. ترامپ حماقت بزرگی کرد.
پرسش: حتما هنوز هم بابت کشته شدن او خیلی عصبانی هستید؟
پاسخ: احساس تأسف می کنم. او برای صلح و امنیت در جهان تلاش زیادی کرد.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی رژیم صهیونیستی سلاح هسته ای قاسم سلیمانی اسرائیل انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی گسترش دامنه جنگ دنبال گسترش حقوق بین الملل زنان و کودکان حق دفاع مشروع رژیم اسرائیل عراق و سوریه غزه و کرانه صلح و امنیت اشغال شده گروه هایی خود تصمیم وارد جنگ جنگ نیست هسته ای حوثی ها گروه ها نسل کشی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۲۹۹۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سابقه سیاه تشکیلات خودگردان از «انتفاضه فلسطین» تا «طوفان الاقصی»
به گزارش خبرگزاری مهر، شبکه خبری الجزیره در مجموعهای از مقالات خود به بررسی نقش تشکیلات خودگردان فلسطین در روند ۶ ماهه جنگ پس از عملیات طوفان الاقصی پرداخت و نوشت که موضوع فلسطین امروز در مرحلهای سرنوشتساز قرار دارد. آمریکاییها اعلام کردهاند که نیازمند تشکیلات خودگردان به روز شده هستند. در همین رابطه محمد أشتیه نخستوزیر سابق تشکیلات خودگردان اعلام کرد که تشکیلاتی که اسراییلیها و متحدان آن میخواهند، تشکیلات ما نیست. وی در عین حال پس از اعلام این موضوع استعفای خود را به محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان تقدیم کرد، چرا به بنا به نقل قول وی «مرحله آینده و چالشهای آن نیازمند ساختار حکومتی و سیاسی جدیدی است که اوضاع جدید در نوار غزه را مدنظر قرار دهد.»
به این ترتیب تشکیلات خودگردان سیگنالهای موافقت خود را با نوآوری آمریکایی- اروپایی در درون خود اعلام کرد تا بتوانند در آنچه طرح غرب برای روز پس از جنگ معرفی شده، نقشی داشته باشند.
در این مجموعه تلاش خواهیم کرد مقالاتی که در رابطه با اقدامات تشکیلات خودگردان در روند جنگ غزه انجام داده را بررسی کنیم
تشکیلات خودگردان؛ به نام فلسطین و به کام صهیونیستها
«محمود عباس» به عنوان رییس تشکیلات خودگردان فلسطین که طی دو دهه گذشته و بعد از انتفاضه دوم فلسطین تاکنون همواره در خدمت اهداف اشغالگران صهیونیست عمل کرده و در جنگ کنونی غزه هم مواضع بسیار خائنانه ای در قبال این رژیم اتخاذ کرد و تنها کم مانده از جنایات آن علیه مردم غزه هم دفاع کند، وی اکنون بیصبرانه منتظر شکست مقاومت در غزه است تا دوباره خود و تشکیلاتش را به عنوان جایگزینی برای مقاومت مسلحانه در غزه معرفی کند.
در حالی که نزدیک به ۳۰ سال از ایجاد تشکیلات خودگردان فلسطین میگذرد، اما سران این تشکیلات به جای اینکه به فکر مردم فلسطین باشند، تنها طمع قدرت دارند و برای ماندن در قدرت، از هیچ خدمتی به آمریکا و اسراییل دریغ نمیکنند و همواره در برابر همه تحرکات ملی فلسطینیها از جمله انتفاضههای این مردم ایستادهاند.
تشکیلات خودگردان از زمان تاسیس خود، تشکیل کشور فلسطین را به مردم این سرزمین وعده داده بود و بر همین اساس اقدامات خود برای سرکوب مقاومت را توجیه میکرد. دهه ۱۹۹۰ شاهد شکنجههای گسترده این تشکیلات علیه گروههای مقاومت فلسطین از جمله حماس و جهاد اسلامی بود. به عنوان مثال در آن زمان مقامات تشکیلات خودگردان اولین کشتار خود را در «جمعه سیاه» علیه مردم فلسطین که در راهپیمایی مسالمت آمیز برای حمایت از مقاومت در غزه شرکت کرده بودند انجام دادند و در نتیجه حمله عناصر این تشکیلات به مسجد فلسطین در غزه ۱۳ نمازگزار شهید و ۲۰۰ نفر دیگر زخمی شدند.
از اواسط دهه ۱۹۹۰ تا پایان آن (با شروع عملیات «انتقام مقدس» به رهبری اسیر «حسن سلامه» نویسنده کتاب «۵ هزار روز در برزخ» در زندانهای رژیم صهیونیستی) تشکیلات خودگردان فلسطین وارد مرحلهای سیستماتیک برای ضربه زدن به مقاومت شد. سران تشکیلات خودگردان در این مرحله شروع به خیانت علنی علیه مردم فلسطین و تحویل دادن رزمندگان مقاومت به دشمن صهیونیستی کردند. «غاز الجبلی» رییس پلیس وقت تشکیلات خودگردان در آن زمان گفت که ما سیطره بر همه مساجد و دانشگاهها و کمیتههای فلسطینی را بر عهده میگیریم و حماس و جهاد اسلامی را نابود میکنیم.
مقاومت فلسطین در برابر خیانتهای تشکیلات خودگردان
این همان دورهای است که «محمد الضیف» فرمانده کل گردانهای عزالدین القسام، شاخه نظامی حماس و همراهانش شروع به ایجاد مسیری بیپایان برای مقابله با اشغالگری و اثبات این واقعیت کردند که وعده تشکیل دولت فلسطین که توسط تشکیلات خودگردان داده شده بود، یک سراب است.
در این دوره مقاومت اسلامی در فلسطین به نمایندگیِ حماس و جهاد اسلامی در گفتار و عمل شروع به مخالفت با توافق خاینانه اسلو کردند و شکاف میان مقاومت و تشکیلات خودگردان فلسطین روز به روز بیشتر شد و آنها درواقع دو نقطه مقابل هم بوده و هستند.
در دهه ۱۹۹۰ اشغالگران نیت واقعی خود را نشان داده و شروع به گسترش شهرکسازیها و تثبیت اشغالگری خود در اراضی فلسطینی کردند و بنابراین مردم فلسطین کم کم متوجه شدند ایده تشکیل کشور فلسطین که توسط تشکیلات خودگردان وعده داده شده بود سراب است.
سپس در سال ۲۰۰۰ مردم فلسطین دومین انتفاضه خود را در اعتراض به توطئهها و خیانتهای دشمن صهیونیستی آغاز کردند و امید میرفت که این انتفاضه بتواند نتیجه مثبتی برای ملت فلسطین داشته باشد اما با توطئه دوباره آمریکا و اسراییل و همدستی تشکیلات خودگردان این انتفاضه در میانه راه متوقف شد و به مقصد نرسید.
در این زمان ایالات متحده مجدداً مردم فلسطین را در سال ۲۰۰۳ با ایده تشکیل کشور فلسطینی و ایجاد نقشه راه آینده و رسیدن به یک راهکار اساسی تا سال ۲۰۰۵ فریب داد. این فریبکاری آمریکا یک نمایشنامه تکراری بود و میخواست تشکیلات خودگردان به ریاست ابومازن را مجدداً در کانون توجهات قرار دهد. گروههای مقاومت برای مدت کوتاهی به ابومازن آرامشی را که میخواست، دادند و بنابراین او پروژه خود را برای نابودی مقاومت فلسطین آغاز کرد.
اما در سال ۲۰۰۷ مقاومت با عقب راندن نیروهای دشمن از نوار غزه، با این پروژه محمود عباس و تشکیلات وی مقابله کرد و بر غزه مسلط شد. گروههای مقاومت دراین مرحله اقدام به توسعه پروژه خود کردند اما به دلیل حضور نیروهای اسراییلی در کرانه باختری نتوانستند مقاومت را در این منطقه آنگونه که میخواستند گسترش دهند و کرانه باختری در اختیار تشکیلات خودگردان که در هماهنگی کامل با صهیونیستها بود قرار داشت.
تشکیلات ابومازن و شعار «نابودی انتفاضه نظامی»
به این ترتیب دو مسیر متفاوت برای غزه و کرانه باختری به وجود آمد. با روی کار آمدن ابومازن در سال ۲۰۰۵ انتفاضه دوم فلسطین به پایان رسید و او شعار «نابودی انتفاضه نظامی» را مطرح کرد که کاملاً در خدمت دشمن صهیونیستی بود. او شروع به جذب نیرو برای سرویس امنیتی تشکیلات خودگردان کرد و عناصر وابسته به مقاومت را به دشمن تحویل میداد؛ کاری که همین امروز هم میکند و طی سالهای گذشته شاهد خیانتهای بی حد تشکیلات ابومازن به مردم فلسطین و بازداشت نیروهای مقاومتی وابسته به گروههایی همچون عرین الاسود و گردان جنین و … و تحویل دادن آنها به اشغالگران بودهایم.
ضربه طوفان الاقصی به تشکیلات خودگردان
تشکیلات خودگردان فلسطین که مدعی است نماینده مردم فلسطین میباشد، درواقع یک نهاد کاملاً وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی و تحت نظارت آنهاست. قدرت سیاسی این تشکیلات به مرور زمان از بین رفته و اعضای آن درگیر شبکه گستردهای از فساد شدند و تنها نقش امنیتی آن باقی ماند. به عبارت دیگر تشکیلات خودگردان که خودش را حاکم کرانه باختری میداند تبدیل به یکی از افسران ارتش اسرائیل شد که بدون هماهنگی این ارتش هیچ کاری نمیکند.
قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ یعنی تاریخ آغاز نبرد طوفان الاقصی، با توجه به روندی که درباره آن صحبت کردیم و اقدامات خائنانه تشکیلات خودگردان، مساله فلسطین در آستانه نابودی قرار داشت و دیگر حرفی از دولت و کشور فلسطین در محافل منطقه و جهان مطرح نمیشد. اما عملیاتی که مقاومت انجام داد موجب شد تا آرمان فلسطین بار دیگر به کانون توجهات برگردد و نکته اصلی اینجاست که طوفان الاقصی بار دیگر یک واقعیت فراموش شده مهم را یادآوری کرد.
طوفان الاقصی نشان داد که ماموریت و هدف اصلی فلسطینیها «آزادسازی فلسطین» است. این عملیات نه تنها یک شوک وحشتناک برای رژیم صهیونیستی بود بلکه ضربهای بزرگ به تشکیلات خودگردان هم محسوب میشود؛ به طوری که این تشکیلات دیگر جایگاهی در میان مردم فلسطین ندارد و علاوه بر آن در روابط خود با صهیونیستها هم دچار چالشهای زیادی شده است.
بعد از محدودیتهایی که صهیونیستها علیه کرانه باختری بعد از جنگ غزه تحمیل کردهاند، وضعیت اقتصادی تشکیلات خودگردان به شدت وخیم شده است؛ جایی که رژیم اشغالگر بودجه این تشکیلات را به شدت کم کرده است و حدود ۲۰۰ هزار کارگر فلسطینی در کرانه باختری که در شهرک های صهیونیستی کار میکردند بیکار شدهاند.
مرگ اقتصاد فلسطین با سیاستهای ویرانگر تشکیلات ابومازن
طبق دادههای اداره مرکزی آمار فلسطین، بدهی های تشکیلات خودگردان فلسطین تا پایان سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۳.۴ میلیارد دلار بوده است. علاوه بر آن طی یک دهه گذشته کمکهای بلاعوض و کمکهای خارجی و بین المللی که به تشکیلات خودگردان ارایه میشد به شکل قابل توجهی کاهش یافته است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۸ کمکهای خارجی به این تشکیلات برابر با ۲۸ درصد تولید ناخالص داخلی آن بود، اما میزان بعد از سال ۲۰۲۱ به کمتر از ۲ درصد رسید.
همین مساله بر وضعیت کرانه باختری در همه سطوح از جمله ساخت و ساز و بخش کشاورزی و صنعت و … هم تاثیر بسزایی داشت. اکنون نیز بعد از آغاز جنگ غزه همانطور که اشاره شد رژیم صهیونیستی به کارگران فلسطینی در کرانه باختری اجازه کار نمیدهد. این وضعیت حتی بر کارمندان وابسته به نهادهای تشکیلات خودگردان فلسطین هم تاثیر منفی زیادی داشته و از زمان آغاز جنگ غزه در ۶ ماه گذشته تاکنون آنها فقط به اندازه یک و نیم ماه حقوق دریافت کردهاند.
این وضعیت نتیجه سیاستهای مالی تشکیلات خودگردان است. بر اساس گزارش اداره مرکزی آمار فلسطین حدود دو سوم سهم مبادلات تجاری تشکیلات خودگردان در اختیار رژیم صهیونیستی است. به طوری که در سال ۲۰۲۲، ۸ درصد صادرات تشکیلات خودگردان فلسطین برای اسراییلیها بوده که کسری تراز تجاری آن ۳.۲ میلیارد دلار برای اسراییل سود داشته است.
رژیم صهیونیستی سیاست محاصره و فقیرسازی فلسطینیها را در قالب استفاده از نیروی کار بسیار ارزان فلسطینی اجرا میکند. قبل از جنگ غزه حدود ۲۰۰ هزار کارگر فلسطینی با حقوق بسیار کم در شهرکهای صهیونیستی در کرانه باختری کار میکردند و عملاً خودِ فلسطینیها هیچ اقتصادی در کرانه باختری ندارند. در این میان تشکیلات خودگردان هم با صهیونیستها همکاری ویژهای دارد و به عنوان مثال کالا و سوخت را با قیمت بسیار پایینتر از مصر و اردن و با مالیات کم وارد میکند و در اختیار اسراییلیها قرار میدهد.
به طور کلی با سیاست هایی که تشکیلات خودگردان پیش گرفته اقتصاد فلسطینیها کاملاً وابسته به رژیم صهیوینستی است و فلسطینیها نمیتوانند از منابع طبیعی موجود در سرزمینشان بهره برداری کنند.
«نصر عبدالکریم» کارشناس و مشاور اقتصادی در این زمینه میگوید که بخش بزرگی از نخبگان اقتصادی تشکیلات خودگردان معتقد به ادغام بیشتر بازار فلسطین با اقتصاد اسراییل هستند. نتیجه چنین رویکردی آن است که فلسطینیها هیچ اقتصادی نداشته باشند و هر زمان اسراییل خواست آنها را فقیرتر کند.
«ابراهیم شقاقی» دیگر پژوهشگر مسایل اقتصادی هم میگوید که سیطره اقتصاد رژیم صهیونیستی بر اقتصاد فلسطین ویژگی بارز دوره قبل از تشکیلات خودگردان بود و این تشکیلات هم آن را کاملاً تثبیت کرد. البته دوره انتفاضه اول فلسطین یک استثناء در این زمینه بود و مردم فلسطین توانستند با کمپین تحریمها و به راه انداختن انجمنهای مختلف، از مقاومت به عنوان ابزاری برای استقلال اقتصادی هم استفاده کنند و تا حدی هم موفق شدند اما این موفقیت پایدار نبود.
به این ترتیب تشکیلات خودگردان فلسطین که میگفت میخواهد سیاست را از اقتصاد جدا کند، یک مدل شکننده در اقتصاد فلسطین ارائه داد و نتیجه این بود که رژیم صهیونیستی کاملاً بر این اقتصاد مسلط گشته و شروع به غارت منابع و ثروتها و ظرفیتهای اراضی فلسطین کرد؛ کاری که امروز هم با شدت زیاد مشغول انجام آن است.
ادامه دارد...
کد خبر 6091738